مهره کشیدن بر صاروج یا کاغذ و غیره برای لغزنده و براق شدن آن. جلا دادن. پرداخت کردن. صیقل کردن. صقال: آن خانه سفید کردند و مهره زدند که گویی هرگز بر آن دیوارها نقش نبوده است. (تاریخ بیهقی ص 118) : ترزیز، مهره زدن کاغذ. (دهار) (تاج المصادر بیهقی)
مهره کشیدن بر صاروج یا کاغذ و غیره برای لغزنده و براق شدن آن. جلا دادن. پرداخت کردن. صیقل کردن. صقال: آن خانه سفید کردند و مهره زدند که گویی هرگز بر آن دیوارها نقش نبوده است. (تاریخ بیهقی ص 118) : ترزیز، مهره زدن کاغذ. (دهار) (تاج المصادر بیهقی)
جمع کردن بساط شعبده در پایان نمایش، جمع کردن بساط نردو شطرنج درپایان بازی: ریخت چون دندان امید زندگی بی حاصل است میرسد بازی باخر مهره چون برچیده شد، (صائب) مقابل مهره چیدن، باخر رسانیدن
جمع کردن بساط شعبده در پایان نمایش، جمع کردن بساط نردو شطرنج درپایان بازی: ریخت چون دندان امید زندگی بی حاصل است میرسد بازی باخر مهره چون برچیده شد، (صائب) مقابل مهره چیدن، باخر رسانیدن